چه غریب
و این روزها چه غریب شده ای اقا
حتی در دل بچه شیعه ،حتی در دل بچه مذهبی
این روزها اقاجان هر نوحه ای را که میشنوم اشکم برای شما سرازیر میشود
خواه نوحه ی امام حسین باشد ،خواه نوحه ی امام علی
که چه غریبانه غریبی
نوشته ها در وصف وتمنای وصل شما زیاد شده است اما
نوشته اند فقط
مانند دعوت کوفیان
که نوشته بود فقط
محرم که میشود یک شهر برای امام غریبان سیاه پوش میشود
حرم امام مهربانی ها همیشه پر است از دلشیفتگان
وتنها تویی که غریبی
اقا جان اینجا حکومت شیعه است اما
اعتماد از این شهر رفته
به خیابان که میروی تناقض شدیدی ازارت میدهد
یکی در قصر و دیگری در خاک
یکی چندین بار حاجی شده است و دختر همسایه اش بی جهاز چندین سالی در خانه ی پدر مانده
یکی را دیدم نان خشک را با چه اشتهایی میخورد دیگری را دیدم مدام بر خدمتکارش خورده میگرفت که این نوع کباب دلم را زده مدلش را عوض کن
یکی را دیدم به زمین و زمان ناسزا میگفت که چرا تنوع در مانتوها نیست و از ماه پیش ویترین مغازه ها عوض نشده اند و مثلا اینجا تهران است و پایتخت
و مادری را دیدم که با شرمساری به خیاط التماس میکرد جوری که بد نشود مانتویش را اندازه ی دخترش کند
اقای مهربانی ها
با کسی کار ندارم
خودم را میگویم :نمیدانم منی که امروز بر زندگیم بر خانه ام بر طلاهایم با عشق چنگ زده ام میتوانم به خاطر شما به راحتی از انها بگذرم ؟؟؟که سخن از جان دادن میزنم؟
امتحانش ساده است اگر امروز که میدانم گذشتن از مالم شما را شاد میکند گذشتم
شاید فقط شاید
فردا توانستم از جانم بگذرم